هوا،هوای پریدن است....

(: ....والَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا.... :)

۵۱ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

تاثیر...

هیچ وقت فکر نمیکردم که اینقدر حرف روی بقیه تاثیر میزاره...حالا چ خوب چ بد....

اون دوستی که من همینطوری داشتم باهاش محفل میکردم..امروز دوباره پیام داده که کلی به حرفام فکر کرده و داره عملیشون میکنه...

من همچنان هنگم از این اتفاق...و تحول او...و خوشحالم بلاخره به یکی کمک کردم ...

و بدتر اینکه دچار عذاب وجدانی وصف نا پذیر شدم...

بخاطر حرفهایی که همینطوری زدمو به عقوبت وتاثیری که روی طرف گذاشته اند و من نمیدانستم ونفهمیدم فکرنکردم :|

و کاملا منظور ومفهوم جمله حضرت اقا درباره امر به معروف و نهی از منکر که فرمودند ...

تذکر لسانی کافیست همین که بگویی این کار شما اشتباه است اثر میگذارد رو فهمیدم...


موافقین ۲ مخالفین ۰

او...

امروز یکی از دوستای کلاس قرانمو دیدم حدود چهار سال پیش باهم میرفتیم کلاس

من و او و یک اوی دیگه

خیلی روز خوبی بود..
کلی باهم حرف زدیم ودر اخر گفت ممنون خیلی حرفات روم تاثیر گذاشت تا حالا اینجوری به زندگی نگاه نکرده بودم ...
خیلی حالم بد بود خیلی خوب شد که تورو دیدم ..اشک تو چشماش جمع شد.....
ولی من هرچی فکرمیکنم چیزی خاصی گفته باشم به ذهنم نمیرسه :دی
فقط بهش گفتم سختی الکی نکش...و همینو کلی بهش توضیح دادم .....

او گفت:اوی دیگه خیلی تور دوست داره همیشه میگفته ومیگه....خیلی ذوق مرگ شدم چون منم خیلی اوی دیگه رو دوست دارم ...

پ ن:اوی دیگه دوستی عزیز مباشد:) از  مهدقران باهم دوست شدیم و هنوز که هنوز است باهمیم به شدت...سرفرصت  ازاو مینویسم

خاطره ها داریم ما باهم ...هعی...خاطره.....یادش بخیر....

دردوران دبستان بهش میگفتم نیم وجبی...و در دبیرستان پختو(که شباهت عجیبی به این پرنده دارد :دی


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بی حواسی....

یعنی داغون شدم از بس حواسم پرته الان یک لحظه به خودم اومدم میبینم دارم پستامو پاک میکنم :| :|


 دینی میخوندم به خودم اومدم داشتم میگفتم  عزت و عفاف میشه سرعت زاویه ای :دی 


بقیه امورات بماند.....

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

سرگردونم...

دوست دارم به یکی کمک کنم نمیدونم چطوری ؟؟؟؟

واقعا نگرانشم:(

سرگردونم.........

من واقعا دوسش دارم ...او واینده اش برام مهم است.........نمیدونم چرا؟؟

شاید چون یتیمه:(

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

حق الناس

دیشب رفتم دکتر....

حدود 2ساعتی معطل شدیم ...اونم بخاطر این بود که خیلیا بدون نوبت میرفتن:|

واقعابرام جالبه مگه این ی ربع یا نیم ساعت زود تر رفتن پیش دکتر چقدر تاثیر داره تو حالشون که حاضر میشن حق الناس کنن؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

اگه واقع اورژانسی باشن ملت میزارن بره داخل مثلا یکی حالش بدبود  افتاده بود همه گفتن بره....

خیلی بابت این کار شون اعصابم خوردشد...گفتم چرا اینقد ربی نوبت میرن؟؟

یکی گفت پشت در اتاق روبخون..

نوشته بود(نقل به مزمون)  شماره های بین 1 تا 10 میتونن برن داخل بدون اینکه صبر کنن چون از پرسنل و اشناها هستن:| :| :|

یعنی هرکی با اون شخصی که نوبت میده یا دکتر اشناست میتونه راحت بره داخل :|:|

مثلا به ما که اشنای هیچکدوم نبودیم به ترتیب شماره ها نوبت  هفتادهشت دادن

به اون اقایی که یک ساعت بعد از ما اومد اشنای دکتر یا یکی ازافراد اونجا بود بود شماره 8 دادن:|

واو اومد  جلوی چشم همه رفت تو ....وقتی بقیه پرسیدن نوبت چندمی گفت 8

خانمه گفتم الان چندمین نفریه که با شماره 8 رفته تو :|

و جلوی چشم خودمون حقمون رو ضایع  میکنن تازه پشت درم نوشته بودن تا هیچ کس اعتراض نکنه:|



۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰

چو دیوونه ای میزنم به اب

تاعاقل بیاد فکر کنه دیونه زده به اب و رفته....


این جمله ایست که مادرم اکثرا مواقع وقتی بهشون میگم که چیکار کردم رو میگن:)


و پدرم هم یک ای ماشاءاللهی با خنده بهم میگویند....


مثلا امروز قصد داشتم برم گلزار بعدشم مسجد..یکهو که به خودم اومدم دیدم تو خونه حاج بی بی و کل عباس نشستم :) :دی


وقتی کل عباس اومد دم در چشماشون گرد شده بود و گفتن استغفرالله خخخخخخ


من خیلی پرروهم هستم رفتم از خودمو مهموناشونم پذیرای کردم ...و درباره اوضاع مملکت هم در بحثشون شرکت کردم :دی خخخخخ


بعدش که به بابایم گفتم>>>گفتن>>>تو چیکاره بودی رفتی خونه شون؟؟ اصلا برای چی رفتی؟؟ منم گفتم نمیدونم من خیلی دوسشون دارم ...بعد خب برم خونواده شهیدن رفتم عید دیدنی:دی بابایم >>>>واقعا صحبتی نداشتند و نگاهی عاقل اندر سفی بهم انداختن :دی

خب
چیکار کنم در اکثر مواقع کودک درونم بر بزرگ بیرونم غلبه میکنه دست خودم نیست :)

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰

مثل ربات...

 سیزده بدر خوب بود.....


بعد از کلی مدت هرچقدر دلم خواست تاب بازی کردم....

کودک درونم  جان گرفت...


پ ن:   درکل هیچ حسی نداشتم .....خنثای خنثی...مثل ربات متحرک ک هیچ اختیاری ندارد..وهر کار بگویند انجام میدهد:|  

اون لحظه ای هم که ربات نبودم غر زدم مثه ادمای خودخواه از تود راضی :| از خودم بدم اومد:| برخلاف همیشه  ...نمیدونم چرا اینجوری شده بودم!!!


حوصله حرف زدن نداشتم .نقطع

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

امشب...

محبتش عجیب قلبم را تسخیر کرده است.........

اوایل به خاطر او به مسجد میرفتم....

هرجور شده میروم کنار او بنشینم....که شاید خدا بخاطر او نگاهی به من گناهکار هم بیندازد...بلکم بخاطر نماز او یک رکعتی هم از نماز من قبول شود...:(

من حاج بی بی را از اعماق وجودم دوست دارم .....

آه هایی که بعد از نماز میکشد..قلبم را به درد می اورد..

هیچوقت هیچ چیز از پسرش نمیگفت..

منم هیچ وقت هیچ چیز نمیپرسیدم
امشب هم چیز ی نپرسیدم ...
ولی امشب گفت..........

گفت جیگر ادم چند تیکه میشود....نزدیک 30 ساله که منتظره...

گفت همش منتظر است تلفن زنگ بخوره یا کسی درخونه شون رو بزنه........

نمیدونم چرا یکهویی اینارو به من گفت....:(

مادر شهید مفقود الاثر .....او هرلحظه شهید میشود...


گویند سنگ لعل شود در مقام صبر...

آری شود ولیک به خون جگر شود...



۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰

من رها نمیکنم

درست است که یک دست صدا ندارد ..

ولی اگر همین یک دستم هم قطع شود من این کار را رها نمیکنم ......


پ ن: تنهایی د رحال ادامه دادن کار سرگذشت پژوهی شهدا هستم.......

موافقین ۲ مخالفین ۰

دردنگاشت.......

امروز داشتم اخبار علمی گوش میدادم از پیشرفتای علمی کشور میگفت و کلی کیف کردم خدا همهتلاش گرای برای کشور و انقلاب زیر سایه امام زمان حفظ کنه 127.gif

دانشجوهای دانشگاه امیر کبیر یک دستگاهیی اختراع کردن که درحد یک دهم نانو متر ی چیزی رو کو چیک نشون میده واقعیتش از کل توضیحات پژوهشگر همین چند کلمه دست گیرم شد وواقعا هیچ یدیگه از حرفاشو نفهمیدم پیش خودم گفتم خب به چه دردی میخوره ؟؟؟اشتباه نکنید من نفهم نیستم در اون حد اطلاعات ندارم و توقعی نمیره من بفهمم ....بخاطر همین منکه هیچی حالیم نمیشه از کار اینا نباید نظری بدم حتی در این حد که به چه دردی میخوره و کلی برای خودم بخاطر این حرغم متاسف شدم s23.gif
بااینکه چیزی اختراع این مخترعین نفهمیدم ولی اینو فهمیدم که چرا هسته ای مون رفت روهوا..........بخاطر نفهمیدن و ازروی بی اطلاعی نظر دادن و گفتن به چه درد میخوره برخیا s23.gifs23.gif

پ ن: وبی انصافیه که از جناب روحانی و اقای ظریف تشکر نکنم...............
پ ن2: بی انصافی تر اینه که به یاد بغضای علیرضا و ارمیتا نیفتم : (

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰