تاعاقل بیاد فکر کنه دیونه زده به اب و رفته....


این جمله ایست که مادرم اکثرا مواقع وقتی بهشون میگم که چیکار کردم رو میگن:)


و پدرم هم یک ای ماشاءاللهی با خنده بهم میگویند....


مثلا امروز قصد داشتم برم گلزار بعدشم مسجد..یکهو که به خودم اومدم دیدم تو خونه حاج بی بی و کل عباس نشستم :) :دی


وقتی کل عباس اومد دم در چشماشون گرد شده بود و گفتن استغفرالله خخخخخخ


من خیلی پرروهم هستم رفتم از خودمو مهموناشونم پذیرای کردم ...و درباره اوضاع مملکت هم در بحثشون شرکت کردم :دی خخخخخ


بعدش که به بابایم گفتم>>>گفتن>>>تو چیکاره بودی رفتی خونه شون؟؟ اصلا برای چی رفتی؟؟ منم گفتم نمیدونم من خیلی دوسشون دارم ...بعد خب برم خونواده شهیدن رفتم عید دیدنی:دی بابایم >>>>واقعا صحبتی نداشتند و نگاهی عاقل اندر سفی بهم انداختن :دی

خب
چیکار کنم در اکثر مواقع کودک درونم بر بزرگ بیرونم غلبه میکنه دست خودم نیست :)