سیزده بدر خوب بود.....
بعد از کلی مدت هرچقدر دلم خواست تاب بازی کردم....
کودک درونم جان گرفت...
پ ن: درکل هیچ حسی نداشتم .....خنثای خنثی...مثل ربات متحرک ک هیچ اختیاری ندارد..وهر کار بگویند انجام میدهد:|
اون لحظه ای هم که ربات نبودم غر زدم مثه ادمای خودخواه از تود راضی :| از خودم بدم اومد:| برخلاف همیشه ...نمیدونم چرا اینجوری شده بودم!!!
حوصله حرف زدن نداشتم .نقطع