ماهمیشه درمعرض امتحان های الهی هستیم ...

آدم به خیلی چیزا فکرمیکنه ...وادعا ی خیلی چیزارو داره..

ولی وقتی درمرحله عمل قرار میگیره معلوم میشه چیکاره است!!!

یکی از سخترین امتحان های الهی هم گذشتن از علایق بخاطر خداست...

حدود یک ماهی میشه دختر داداشمو ندیدمودلم برای دیدنش پر میکشه...

وتمام لحظات ابراز علاقه های داداشم بهش ازجلوی چشمام میگذره...

خفه خون میگیرم...هیچ حرفی ندارم..

همه ساکتن وکسی چیزی نمیگه...

ولی هرچی فکرمیکنم نمیتونم برم ببینمش:/ هنوز هیچی نشده وهیچ اتفاقی نیفتاده وشاید هیچ وقت هیچ اتفاقی نیفته... ولی دل آدم این چیزارو نمیفهمه. ..