در محله مان با یکسری دخترمخترای دبیرستان راهنمایی در ارتباطم و براشون یک گعده دخترونه راه انداختم...

هفته ای دوروز چندساعتی رو باهم میگذرونیم:)))) خیلی خوبه به همه مون خوش میگذره هرکی نمیاد ضررکرده...:دی

قرار بر اینکه یک ساعت بحث کنیم...نیم ساعت کتاب بخونن بقیه اش هم بازی میکنیم :دی و از کاردستیای هنری درست میکنیم....

الان دقیقا چند جلسه است که داریم (یعنی دارم ) درباره هدف حرف میزنم...جلسه اول گفتم روی کاغذ بنویسیدهدفتون چیه؟؟

همه شون هدف خاصی نداشتن:|اصلا نمتونستن بنویسن:| اصلا نمیدونستن هدف چیه؟؟و چی میتونه هدف باشه ؟؟؟

امروز اساسی همه شون رو به عمق فاجعه و بلایی بخاطر بی هدفی داره سرشون میادو دراینده خواهدامد رسوندم...

حدود نیم ساعت براشون ریز ریز عواقب بی هدفی رو گفتم... با کلی مصداق که الان باهاش درگیرن و همه دچار این مصداقا بودن :|

تو این نیم ساعت اصلا حرف نزدن و کلا برخلاف روزای قبل هیچ کس منگش در نمیومد از این سکوت فهمیدم چقد رهمه شون از این زندگی بی هدف خسته شدن . نیاز به یک تحول دارن...

و من کلااز همون جلسه اولاز چشماشون فهیدم چ زندگی دارن بدون اینکه ازشون بپرسم وقتی گفتم همه شون گفتن دقیقا همینطورین که من گفتم:((((

واقعا خیلی درد بزرگیه که یک دختر مسلمون حدود 14و15و16و17و18 ساله هنوز نمیدونه برای چی داره زندگی میکنه و میخواد تو زندگی چیکارکنه:| ...............هوف........

پ ن: ادامه دارد خییلیم ادامه دارد...ولی نای گفتن نیست.......