بعد دوسه هفته شایدم بیشتر رفتم خونه حاج بی بی ...کلا دیدن حاج بی بی بهم جون تازه میده...بهم انرژی میده...ازبس که روح بزرگی داره...
خداحفظشون کنه.... کل عباس روهم دیدم ...کلا این زوج رو خیلی دوست دارم...
رفتم گلزار...شهید مدافع حرم دفن کرده بودن..قبرش جداازهمه بود...کلا دلم میخواد برای غربت شهدای افغانی زار بزنم...سرمزارش بودم که خواهرش اومد....به حالش غبطه خوردم....
یکی و بچه هارو دیدم رفتیم مسجد ..
خیلی خوشحال شدم خانمای مسجد کلی احوالمو پرسیدن...
نگاه پرمحبت واصرار بعضیاشون که برم خونه شون رودوست دارم...