امروز حال عجیبی دارم ..حس درس خوندن نیست....

دلم میخواد تنها باشم ...اتاقم کاملا بهم ریخته شده اصلا بهم ریختگیش رو اعصابم نیست و تلاشی برای تمیز کردنش نمیکنم ......

الکی گریه ام میگیره ....مامانمونگاه میکنم گریه ام میگیره ....زده به سرم اساسی :دی

هرلحظه اش دلم برای یکی تنگ میشه ..یک لحظه برای خواهرم ...بچه خواهرم ...دوستام...

یکهو به سرم زد رفتم تمام دفترا و سررسید هایی که تا الان داشتمو توشون نوشتم اوردم ودارم میخونمشون ..با حالن.....