میگن لقمه بزرگتر از دهنتون برندارید همینه.......
اعتراف میکنم لقمه بزرگتر از دهنم برداشتم........
الان نه را ه پس دارم نه راه پیش.....
شما بگید من چیکار کنم یک سال گذشت و من اندر خم کوچه ام......
نمیدونم روی زمین موندن کار پای چی بزارم
پای سختی راه یا نخواستن شما؟؟؟؟؟؟؟؟
من تازه از کلی درگیری و سرگردونی نجات پیدا کرده بودم ...اروم گرفته بود طوفان درونم......
.که الان دوباره شدم گیج و حیرون....ناامید نشدم اصلا.....و سخت گیج شدم شمارو به حضرت زهرا کمکم کنید راه نشونم بدید.نمیدونم .......
برادران شهید :احمد و محمد قنبری
من خیلی حس خوبی دارم.یه اخلاق بدی که دارم هروقت توفیق یه کاریو پیدا نمیکنم فک میکنم خدا دوسم نداره.اما اینجور وقتا حس میکنم خدا الان داره مخصوص بهم نگا میکنه برا همین حسم خوبه.
منم دو تا شهید دارم هنوز دیگه رضا از خودمونه