قبول نمیشم

من پیام نور هم قبول نمیشم

رسما گند خورده تو تمرکزم:|

نقطع

تله پاتی...

دلم به شدت گرفته بی دلیل .....

نمیدونم تله پاتیم با کی فعال شده که دلش گرفته.....

این روزا حسای عجیب غریبی دارم...

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

الکی خندیدن

این روزها عادت خوبی کرده ام ...

الکی خندیدن..

الان خوب شد؟

دلم میخواد به یک شخصی بگم الان حرف نمیزدی شما میگفتن کم حرف ولالی؟؟!!!

الان خوب شد!!!!

الان خوبت شد!!

الان خوبت شد!!!

:|

روهوا

زمان

گذرش چیزی جز بلاتکلیفی و سرگردونی با کمی اضطراب  نیست

پ ن:روهوا نوشت

چادر

اصلا یادم نمیاد که بابام یا داداشام به من بگن چادر بپوش.....

شاید بخاطر همین است که محکم نگهش میدارم ........

چون خودم به ارزشش رسیدم...

خدایا شکرت.......

گرفته شد

حسش نی........

حس کاری ...حرفی..هیجانی...

یعنی حسش بود...الان نیست....

یعنی گرفته شد ....

یعنی تا مجبور نشم کاری نمیکنم...یعنی هیچ کارم خودجوشانه نیست....

شایدم دوباره برگرده...یعنی باید برگرده....

پ ن: درگیری نگاشت

نماز

ادم وقتی یک مدتی در مسجد نماز میخونه و لذت نماز خودن توی مسجد رو میچشه ...

و با ادمای خیلی خاص مثلا مادرای شهدا همنشین میشه...

دیگه نماز خوندن حتی اول وقتم در هیچ جای دیگه بهش نمیچسبه...

اونجا حدااقل امیدی داشتم که بخاطر نماز حاج بی بی خدا نماز منم قبول میکنه

یا بخاطر ابرویی که او داره یک نیم نگاهی هم به من میندازه...

ولی اینجا فقط من هستم و دل پراز گناهم و نمازی که بالاتر از این سقف کوتاه نمیرود هعی.....

به کنکور نمونده

خیلی به کنکور نمونده....

بهش فکر میکنم عصبی میشم....

حوصله حرف زدن ندارم......

و همچنین حرف شنیدن....

وقتایی که اینجوری میشم بیچاره طرفی  که باهامه ...کلا تو دیواره  اساسی...ترور شخصیتی میشه داغون:|

خودتون نامتعادلید:|

خیال راحت...

من دارم میرم ببینیم خیالم راحت میشه .....

یعنی ببینم به راحتی نوشتنش هست.....