وارد ک میشم میپره و محکم منو بغل میکنه یک بغل عمیق و محکم

هر زنگ تفریح میاد و کلش رو منو بغل میکنه و من باید به زور از دستشون فرار کنم و برم ....

 

بعد از دوماه دقیقا دو هفته ای میشه که یکباره رفتار و رابطه اش با من ۱۸۰ درجه فرق کرده 

اولش کلا تو کلاس من با من صحبتی نمی‌کرد وزیاد ارتباطی نمی‌گرفت و دوست نداشت فعالیت هارو انجام بده یا به من نشون بده

دختر درونگرای استرسی کم حرف ... و فرزند یک‌مادر کمال گرا که نگم داره چ میکنه با این بچه.... 

استرس الینا در این حده ک میگم یک نقاشی بکشید هرجور ک دوست دارید هر طور باشه قبوله و قشنگه با مداد یا خودکار یا رنگ یا هیچکدوم... دستاش میلرزه و گریه میکنه ک من بلد نیستم خوب نیست شما بکشید وچون براش نکشیدم ناراحت شد و گریه کرد ....:(

من خیلی براش نگرانم خیلی...