طریق الحسین...

به کدامین سو می بردم این زندگی پست
مگر جز طریق الحسین راه دگری هم هست
مگر کم از لطف و کرم این خاندان چشیده ام که چششم به جای دیگر است
آخر چرا من اینطورم
تا کی قراره شرمنده این خاندان باشم
به قول صایب
سبحه بر لب توبه برکف دل پر از شوق گناه معصیت را خنده می آید ز استغفارما

برخی ها5

برخی ها انسان نیستند ماشینند.

نقطع

بله برخی مثه ماشینن.....حتما باید یکی راننده اش باشه و اونو برونه و بهش دستور بده ...

که کجا بره !کجا نره!کجا وایسه! کجا برگرده به عقب!

 هربلایی هم که سرش اورد حرف نزنه...هرچقدر دلش خواست باهاش گاز بده و ازش سواری بگیره....

اگرم خواست بفروشتش به هرکی که دلش خواست...

توضیح...

کوریم درحالی که فکر میکنیم میبینیم ...بعنی همه چیز رو از زاویه دید خودمون میبینیم بخاطر همین فکر میکنیم درست دیدیم ....

به همین دلیل یک وقتایی زود قضاوت میکنید...فکر بد میکنیم ....بد برداشت میکنیم ...

 ی جورایی با این جمله بهم ربط دارن: فکر میکنیم میفهمییم درحالی که  نفهمیدیم....

یعنی خود را عقل کل دانستن...یعنی یک فهم حداقلی از همه چیز داشتن...فهمی که هیچ رشدی نکرده:|

از دست دادم...

من 19سال ندارم ,.....

من19سال از دست دادم....

نقطع.

مثل ربات...

 سیزده بدر خوب بود.....

بعد از کلی مدت هرچقدر دلم خواست تاب بازی کردم....

کودک درونم  جان گرفت...

پ ن:   درکل هیچ حسی نداشتم .....خنثای خنثی...مثل ربات متحرک ک هیچ اختیاری ندارد..وهر کار بگویند انجام میدهد:|  

اون لحظه ای هم که ربات نبودم غر زدم مثه ادمای خودخواه از تود راضی :| از خودم بدم اومد:| برخلاف همیشه  ...نمیدونم چرا اینجوری شده بودم!!!

حوصله حرف زدن نداشتم .نقطع

چه ساده است..

چه ساده است..

که فکرمیکند مغز بقیه هم مثل مغز خودش صاف و بدون پیچ م خم است...

و فکر میکند شخصیت ادم به لباس و تیپ ومقدار طلاو زیور و  مدل گوشی است..

گوشیه بزرگ و مدل بالایش را الکی دردست گرفته . هی میگوید انتن نمیدهد و دنبال انتن میگردد:| :|

________________________________________

یک مورد میشناسم برای اینکه بقیه ببینن که تک پوش داره پیراهن استین سِرُب میپوشد:| :| : |

پ ن: چرا ملت اینجوری شدن؟؟!!:|:|

عذر بدتر از گناه..

عذر بدتر از گناه... یعنی بدونی داری گناه میکنی ولی به روی خودت نیاری و همچنان ادامه بدی...:|

پ ن: بی پلاک دارای احساس تهوع از این وضعیتش :|

پ ن: استغفرالله من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه ......

کوریم...

کوریم درحالیکه فکر میکنیم میبینیم ..

نقطع

یک اخلاقی دارم ..

یک اخلاقی دارم زیاد ازش خوشم نمیاد...

اینکه تنبیه و تشویق بقیه روم اثر نداره یعنی اگه بخوام یک کاری رو انجام میدم اگه نخوام انجام نمیدم حالا اسمون به زمین برسه....

یکی یک ساعت برام منبر بره تا خودم نخوام اون  کارو نمیکنم ....کلا خیلی طول میکشه تاثیر بگیرم..:|


نمیدونم به این میگن خودخواهی یا بیخیال بودن یا شایدم یک چیز دیگه...

__________________________________________________________

بیشتر ازاونکه به حرفای طرف اهمیت بدم بیشتر دقت میکنم به اینکه چه کسی داره اون حرف رو میزنه....

مثلا مادرم هیچ وقت  درباره اموراتم مستقیم به من چیزی نمیگویند همینکه نگاه کنند من خودم میفهمم که چه کردم!یا مادرم راضی است یانه!!!!...

همین چندروز پیش اندراحوال یکی از اموراتم را بهشون گفتم ..او سری به نشانه تاسف تکان دادو گفت قبلا ها بهتر بودی...(البته بعدشم لبخند زدو زد به شوخی ولی ......)

و من شدیدا از درون داغون شدم والان احساس شکست عشقی میکنم :دی
_____________________________________________________________

و الانم نمیدونم اینایی که گفتم همشون روی هم یک اخلاقن یا دوتا اخلاق جدا ازهمن؟!!!!!:دی

این آیا منم؟؟

از تمام دلخوشی های جهان دل کنده ام

روز و شب چشم انتظار لحظه ی جان کندنم

باز در آئینه تصویرم کمی نا آشناست

از صدای خویش می پرسم که این آیا منم؟!