هوا،هوای پریدن است....

(: ....والَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا.... :)

۱۷ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

خود را ملزم به سکوت طولانی کن، چرا که این کار موجب طرد شیطان بوده و در کار دین ، یاور توست . بحارالانوار ج68 ص279

چقدر همه حرف میزنن....

حتی سخنران ها و مداح ها...
خو یکم امون بدید ادم بره تو حال خودش و فکرکنه :/ خو چ اصراریه همش حرف بزنیم ....
حوصله حرف زدن با همه رو ندارم .... به غیر از عده خاصی...
حوصله زیادی حرف زدن ندارم....حوصله شعار دادن و شنیدن ندارم ...حوصله حرفی که بعدش عملی نیست رو ندارم ...


موافقین ۳ مخالفین ۰

از خنده اش یه جام دلم،آب،قند شد.....11/8/94

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

تحت القبه

هریک شنبه شب در مسجد دانشگاه مناجات حضرت امیر میخونن...
امشب نمیخواستم بمونم...
که اعلام کردن مراسم در کارگاه ساخت گنبد مطهر امام حسین برگزار میشه....
رفتم........
مراسم عجیبی بود...
دلمان به شدت هوایی شد....دلمان سوخت....درونم اشوب شد.....
اربعین کربلا نباشم میمیرم ...یعنی روحم میمیره.......



۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ودرگر هیچ کسی نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند...

ودرگر هیچ کسی نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند...

پ ن : همه بی انگیزه شدن...

انگیزه هم داشته باشن ارداه شون لنگ میزنه...

یکی انرژی داشته باشه از بی انرژی بودن بقیه انرژیش کم میشه .....

واینکه کلا کسی نیست...اگرم هست.....چوم عایا .........شایدم هست من نمیبینم ...

خدایا خودت کمک بنما.......

دلم میخواد این ایه رو اول تو گوش خودم و بعدش تو گوش بقیه  داد بزنم


ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم........

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

بین ما و این یاران جدایی نیست که نیست...

بهم پیام اومد که بعد مراسم مناجات دانشگاه میبرن استقبال از شهید مدافع حرم

ومن دانشگاه نبودم ...هوا تاریک شده بود از سرویسم جا موندم..... برای اینکه برسم تاکسی گرفتم ...رسیدم دانشگاه دیدم کیف پولم که کل مدارکم توش بود نیست:/...گم شد...

بلاخره رسیدم  ...و رفتیم فرودگاه استقبال ...با اینکه جمعیت زیادی نبود ..ولی حال وهوای عجیبی بود و جای تک تک دوستانم خالی بود و از عمق وجودم دلم میخواست که بروبچ هیئت میبودن ویک مراسم با شکوهی برگزار میشد.....

بعدش رفتیم حسینیه ای مراسم گرفتن برای شهید .....واقعا جای تاسف بودن وواقعا مسئولین کم لطفی کردن ....اینقدر جمعیت کم بود .......واطلاع رسانی نکرده بودن....حالا اگه ی خواننده مرده بود:/ هعی....بگذریم ...مگذار بگویم دردسرشود..........

قابل تحسین ترین قسمت ...صحبتای مادر و خواهر شهید بود ...اینقدر محکم صحبت میکردن ...یک قطره اشک نریختن...

شهید محمدعلی حسینی 18 ساله ...مادرش اجازه نمیدادن بره فرار میکنه که نمیزار ن بره و برش میگردونن و باید رضایت نامه میبرده ...خواهرش میگفت افتاده به پای مادرم و گفته اگه رضایت ندی خودت اون دنیا باید جواب حضرت زینب رو بدی...که مادرشون راضی میشن...

و بعد ازدوماه مبارزه شهید میشه ...

و..

یاران به ب بسم الله گذشتند ز رود......... من ختم قران برداشتم و مغلوب شدم ........

موافقین ۱ مخالفین ۰

رازی نهفته درپس حرفی نگفته است..مگذار دردودل کنم و درد سر شود...

دانشگاه خوب است...مثه بقیه خوب های دنیا...

مثه خوبه وقتی که حالت داغونه و میگی خوبم:/

مثه وقتی راحت نیستی میگی خوبم راحتم...و..............

ولی خوابگاه خر است.:/

این وضعیت حالم را بد میکند...خیلی بد میکند...

خدا خودت کمک بنما......

الهی و ربی من لی غیرک....:((((((((((

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

پرنده پر نمیزند...

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند...

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند....


پ ن : دلشوره عجیب افتاده به دلم ...

موافقین ۱ مخالفین ۰