«کودکانه های تکفیری-5»
دلم میخواد گریه کنم...باچشم خون با چشم خیس..
بگم منوخط بزنو دوباره از نو بنویس...
خسته ام از دست خودم...خسته ام از در به دری..
بگوچیکارکنم منو مثل شهیدا بخری. :((((
خیلی قشنگه:(
التماس دعای فرج+عاقبت بخیری
برای پیروزیه همه رزمندگان مدافع ونابودی کفار دعا کنید...
«کودکانه های تکفیری-1»
✍🏽 چند روزه حالم خیلی گرفته است... هروقت پای بچه و زن تکفیری و توحش و جنایات کودکانه و نوجوانانه بیاد وسط، از خواب و خوراک میفتم. تا اینکه پروژه سنگینی به من خورد درباره یکی از کودکان 12 ساله داعشی در اردوگاه فاروق(اردوگاه مربوط به تربیت کودکان تکفیری) به اسم «حمد شهاب احمد» است که در کوبانی با دختری کُرد به نام «وفاء» آشنا شده و قصد جذب او را دارد. ارتباط آنها پس از مشکلاتی که پیش روی حمد شهاب قرار گرفت، به ارتباط توئیتی و فیس بوکی کشید که از آنجا بچه ها زحمت ردگیری و... را کشیدند و...
شب نیمه شعبان ، درمجلس امام زمان، درست زمانی که همه عاشقان وشیفتگان یک صدا وباشور وحرارت فریاد میزنند:آقا بیا..آقابیا...
اگر یک نفر ازمیان جمعیت ،باهمان شود وحرارت و حتی باشدت وحدت بیشتری فریاد بزند:آقا نیا....آقانیا...تعجب آور وغیر منتظره نیست؟؟؟....
صدای شعاریافریاد:آقا نیا....آقا نیا...را ابتدا اطرافیان جوان شنیدند....
پ ن : کتاب #کمی_دیرتر نوشته سید مهدی شجاعی...
پ ن1: حتما حتما بخونید...بدید بقیه بخونن...جزو خاص ترین کتابایی هست که خوندم
..