هوا،هوای پریدن است....

(: ....والَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا.... :)

۱۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

مشاهدات هرروز من ....

اولی: خوشحال وذوق وباجیغ وارد اتاق شد...واییی بچا حسین تادرخوابگاه باهام اومد...وگپ زدیم...:)))درحال غش کردن....
دومی : درحال گوش دادن به آهنگ رپ شدید که اصلا نمیفهمم چی میگه:| وصداش عین مگس روی مخمه..ومیپرسه به نظرت کادوی خوب برای یک مرد چیه؟؟ ( توذهنم به این واژه #مردی که گفت پوزخندمیزنم:/ میگم اینی که تومیگی پفکم نیست چه برسه به مرد:|)  میپرسم سوسوله؟؟ 
_اره
الکی میگم ازاین ست کمربند و....بخر 
سومی:گوشیش زنگ میخوره....داشتم نماز میخوندم..که یکهو یک صدای کلفتی گفت الو.سلام ..سریع ازاتاق رفت بیرون ...خنده ام گرفته بود..خخخخ 
چهارمی: شونصد ساعته داره آراگیرا میکنه هی دم به دقیقه میپرسه خوبه؟؟ بدنیست؟؟ خوب شدم؟؟ :| جذاب شدم؟؟ تندتند مانتو عوض میکنه قرمیاد:|
پنجمی:بچه خوبیه رفته مشهد...هروقت بامن تنها میشه میگه به حق چیزای ندیده ادم تودانشگاه خوب چشم وگو شش باز میشه...ادم هرچی نفهمیده باشه  و ندیده باشه میفهمه ومیبینه...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بااین دل سیاه وتباهم چه دلخوشم.....

قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت

حتی به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت


تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود؟!!!

اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت!!!

.

ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود

در راهِ جمکران سر راهی ببینمت


یا که مُحَرَمی شود و بین کوچه‌ای

در حالِ کار ِ نصبِ سیاهی ببینمت


آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من

سرگرم میشوم به گناهی ببینمت


با این دلِ سیاه و تباهم چه دلخوشم

بر این خیالِ کهنه یِ واهی. . . ببینمت!


دارم یقین که روز ِ وصالِ تو میرسد

ذکر ِ لبم شده که الهی ببینمت....


اَللّهُمَّ عَجِّل لِولیّکَ الفَرج

یافارس الحجاز ادرکنی ولاتهلکنی..

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

لعنت...

لعنت بر دل سیاه شیطون.:|

استغفرالله من جمیع ظلمی وجرمی واسرافی علی نفسی واتوب الیه...

اعوذ باالله من نفسی...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

یا زینب:(((


:((((((

جنگ خرعست. ...جنگ اشغال عست.:| ... جنگ بره گم شه....:|

آستانه تحمل بالایی دارید مستندای ملازمان حرم رو ببینید...:((( (یکشنبه ها ساعت22)

من که بادیدن یک عکس هم قاطی میکنم :|

اینم خیلی مداحی پرسوزیه...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بیست ساله شدیم رفت....

من بیست سال ندارم ..

بیست سال از دست دادم

چقدر زود میگذره...

رفتم رای بدم یکی از اشناهامون شناسنامه هارو چک میکرد..

عکسمو دید گفت:چقدر بچه بودی:)

گفتم خب برای 5سال پیشه. ...

یک لحظه خودم جا خوردم...یعنی این عکسو 5سال پیش برای شناسنامه گرفتم....عین باد از جلوی چشمام گذشت این 5سال.یادمه یکی از درگیریام این بود که نمیفهمیدم الان بزرگم یا بچه :/ یک کار میکردم میگفتن زشته بزرگ شدی میخواستم کار ی انجام بدم میگفتن هنوز بچه ای واین برخورد بقیه منو دچار چندگانگی کرده بود خخخخ ..حس بدی نداشتم...زیاد ناراضی نیستم از اونچه که گذشته...خوبوبدش ...ثواب وگناهش:/...دیوونه بازیا ودرگیربازیا...جوگیر شدنا (شامل قسمت اعظم این دوران بود خخخخ

خدایا به همه  عمر بابرکت وبه درد بخور بده...

پ ن : دیروز تولدم بود..اگه ملت تبریک نمیگفتن یادم نبود:|

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ای دل رفته ز جا باز میا...


مولانا
====
ای دل رفته ز جا بازمیا 
به فنا ساز و در این ساز میا

روح را عالم ارواح به است 
قالب از روح بپرداز میا

اندر آبی که بدو زنده شد آب 
خویش را آب درانداز میا

آخر عشق به از اول اوست 
تو ز آخر سوی آغاز میا

تا فسرده نشوی همچو جماد 
هم در آن آتش بگداز میا

بشنو آواز روان ها ز عدم 
چو عدم هیچ به آواز میا

راز کآواز دهد راز نماند 
مده آواز تو ای راز میا
موافقین ۰ مخالفین ۰

ماه دوازده..

ماه دوازده چه غریبانه سررسید...

یاردوازده کاش برسد حین آن...

یافارس الحجاز ادرکنی ولاتهلکنی...

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰